زامبی‌گونه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#طنز» ثبت شده است.

خدا قسمت بکنه :)

با آرزوی خوشی و سلامتی برای همگان مخصوصاً رفیق خاصه‌ی خودم :))♥♥




تا بعد...
-تاتا :)

والا منم مثل نیچه نفهمیدم

همیشه میدونستم یه نقطه‌ی اشتراکی بین من و نیچه هست :||


و اینم جواب دوستانِ بی‌نمکِ در صحنه :///


گویا این گفتگو بین دوستان در دوران دبیرستان صورت گرفته که انقدر مزه ریخت و پاش شده :|

وقت نمایشه :)

دو دوست قدیمی، نیچه و داستایوفسکی D:


دوستی‌هاتون پایدار رفقا :)♥♥

شیخِ شوخ

در بابی از ابواب سه‌گانه‌ی «درر الخشتک و غرر الپشمک» اثر شیخ جوکر الخشتک ابن نولان نقل است از روزی که شیخ الشیوخ، شوخ نشسته بود گوشه‌ای و در حال خودهیپنوتیزمی با عن‌دماغی که تازه قلقلی کرده بود، بود که ناگاه مریدی بس عن‌غریب مزاحم وی گشت. مرید چس‌ناله سر داد: یا شیخ! خشتکم پاره‌ات باد! مرا حرفی زَن که آن مبرهن؛ چندی‌ست آگه شده‌ام که مرا مرضی‌ست به نام «کوسه». حکیم خشتک‌ گل گلی زاده در وصف آن به من فرمودند که: کسی که کوسه باشد، صورتش همچون زمینی تُنُک ریش و پشم درمی‌آورد. شیخ - سرویسهم الله دهانه - که از کولونِ پایین‌رو به پایین منبسط بودندی و حسِ پاسخ دادن و موعظه کردن همی نداشت، ایستگاهِ مرید را بگرفته و اظهار داشت: همین که تابحال زنده مانده‌ای خدایت را شاکر باش چرا که کوسه‌ها آبشش دارند و در مجاورت خشکی به گازرون واصل شده و سقط خواهند شد. فی الحال برای دفع بلا، شماره‌ی یکی عمه‌هایت را به علاوه‌ی نشانی رایانامه‌اش روی کاغذی نوشته و در شهر صدقه بده. مرید که خود را پادشاه دو عالم می‌دید، دو فروند از گوسپندهای موروثی خود را ذبح نموده و خون آنان را طوطیای چشم عمه‌های گرانقدرش نمود تا مباد چشم بزنندش. شیخ پس از مشاهده‌ی زودباوریِ این مریدِ چَلِکس تماسی اسکایپی با داعش برقرار نمود و سر خود را با چاقویی از جنس پشمِ زیر بغل برید. نقل است که این ویدیو درخشتک‌تیوب سه میلیون بازدید داشت که در زمان خود رکوردی بی‌سابقه به شمار می‌رفت.
معنی برخی واژگان و اصطلاحات به کار رفته:
شوخ: در قدیم به معنای چِرک و کثیف بوده است.[انقدر گفتن همه حفظ شدن ناموصن]
عن‌غریب: به شخصی گفته می‌شود که در بلاد غربت، حداقل یکبار خود را تخلیه کرده باشد.
مبرهن: آشکار [گفتم شاید کسی بخونه بلد نباشه]
تُنُک: کم، اندک، در اینجا به معنی زمینی که تراکم گیاهان آن کم است.
سرویسهم الله دهانه: عبارتی دعایی بدین مضمون: خداوند دهانش را سرویس کناد.
از کولونِ پایین‌رو به پایین منبسط بودن: گشاد بودن، بی‌حال بودن
ایستگاه گرفتن: کسی را سرگرم نمودن، [ساده بگم راحت شید؟! همون اسکل کردن]
چَلِکس: از اصطلاحات عامیانه به معنای خیلی [خیییییییییلی!] ساده‌لوح
نتیجه‌نوشت: کوسه‌ها رو مسخره نکنید و از لغات بیگانه حدالامکان استفاده نکنید :|

یه کم خراب شد

و هنگامی که میان بزرگان اختلاف افتاد...


دیگه اون «من» قبلی رو به گاری بستمش رفت! :):
دلیل عنوان نوشت: منبع فونت وبلاگم پولشو نداده بود بیچاره، وبش بسته شد منم فونتم پوکید. می‌سازمت وبلاگ! :)

در مزایای سه تیغ

فیلسوف بزرگ فردریک (فردریش) نیچه می‌فرمایند:


پس سه تیغ کنید تا از بزرگان باشید D:

#ب_ارواح_جدش_نیستیم_در_حدش

نیچه رو می‌گم :))

داشتم توی گنجینه‌ی عکس‌های نیچه سرچی می‌نمودم که این دوتا، حاصل ادیت بنده شد:

این اولی بود،

اینم دومیش :)

راستی، عیدتون هم مبارک. خوش باشید♥♥♥

پی‌نوشت: یه بنده‌خدایی بود از اینا خوشش می‌اومد به خاطر ایشون گذاشتم. عمراً اگه خودشو لو نده :)))