زامبی‌گونه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#شعور» ثبت شده است.

#بیمه_شخص_ثالث

با سلام و معذرت به خاطر کم کار شدنم [و باز هم می‌دونم مهم نیست براتون :): ]

و همچنین معذرت از اهالی ادب؛ آخه شعر نو [و نیز سپید] اساساً درون‌مایه‌ای سیاسی یا اجتماعی داشته اما می‌بینید که با حسی احمقانه به نام «عشق» قاطیش کردم.

یه سری هم هستن برعکس خیلیا انقدر بااستعدادن و هنرمند ولی جایی نمی‌گن که ریا نشه. ای بلاگر گرانقدری که شعر نو میگید و توی وبسایت «شعرنو» دفتر شعری دارید، شعراتونو خوندم. کارتون عالیه D:

پرحرفی بسه. برم سراغ اصل مطلب:

مست نگاهت

بیمه‌ی شخص ثالث نداشت

حداقل خسارتی بده

بابت تصادف با نگاهم

نیست هیچ شکایت

می‌هراسم افسر نیز

مجنون کروکی‌اش شود

«ژرف آژنگ»

#یه_مشت_نفهم_شستشوی_مغزی_شده

خیلی از موزیک‌بازا و متالهدهای این‌کاره، حداقل اسم «مریلین منسون» (Marilyn Manson) به گوششون خورده و اینم پشت‌بندش شنیدن که «شیطان پرسته»!!!

حالا چرا «!!!» :| آخه لامصب بی‌سواد کم‌ظرفیت شستشوی مغزی شده‌ی مخ‌ردّی [!] تویی که تا حالا برای کفش خریدن بیش‌تر از سه تا مغازه رو نگشتی [!] بی‌جا می‌کنی می‌آی همچین حرف مفتی می‌زنی...

رفتم ببینم سایتای ایرانی چه مزخرفاتی در موردش نوشتن که دیدم بله بله بعضیاشون گفتن «رهبر شیطان پرستی جهان»، «استاد اعظم شیطان پرستی جهان» و صدتا جفنگِ خودپرداخته‌ی دیگه که حرصمو درآورد تا حدی که این پست رو دارم می‌نویسم :( یکی نیست بگه کلنگ، تو مگه خیاطی که هی می‌بافی؟؟؟ دوزار سواد داری حداقل گند نزن به افکار ملت بدبخت و خودت.

بعد از تحقیقات میدانی در وبسایت‌های خارجی اصیل و دیدن ویدیویی از خود این خواننده‌ی سبک «متال» دیدم که بابا این بدبخت فازش خیلی فرق داره :(((

درسته اسم فرقه‌ای که داره دنبال می‌کنه «شیطان گراییِ لاوِیی» (LaVeyan Satanism) هستش ولی اینا اصلاً ربطی به پرستش شیطان نداره :"(( این فرقه عقایدی موسوم به فردگرایی (Individualism) و «خودپرستی عقلانی» (Rational Egoism) دارن و بیش‌تر یه دیدگاه اجتماعی هستن تا یه دین. دین «مریلین» فی‌الواقع بی‌دینیه.

در ضمن، اینم چنتا منبع در مورد حرفام. تو رو جون هر کسی دوست داری، تا وقتی درست حسابی نخوندیشون نیا این‌جا جبهه بگیر که اعصاب نیییییییسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

...

1. مریلین منسون

2. خودپرستی عقلانی

3. فردگرایی

4. Laveyan Satanism [زبان اصلی]

#دغادغ_یا_همان_دغدغه_ها

گاهی دلش می خواهد سخنی نو بزند در این کهنگی افکار اما می‌ترسد از «تیریپ روش‌عن‌فکر»هایی که می‌آیند و شعرِکانت می‌سرایند. سبز سخن را به لجنی می‌گرایانند تا ثابت کنند من هم آری! من از تو بدبخت‌ترم و ...

گاهی می‌خواهد از دردهایش بنویسد اما می‌هراسد از بوقلمون‌لیس‌های در کمین که آی فلان و بهمان، تو بمان، توبمان :|

از نجات غریق‌هایی که خودشان غرقه‌اند می‌ترسد.

حرفش این است که از ترسوها بترسید ولی خودش می‌ترسد...

گاه می‌نویسد ولی دلش نمی‌آید منتشر کندش. می‌گوید نکند نشود آنچه باید می‌شد.

حال، می‌نویسد و پخش می‌کند و شاید می‌شود این که هست و شاید نباید که شاید...

پی‌نوشت: هر چه می‌خواهد دل تنگت بپرس :)

#نظر_ندی_سنگین_و_رنگین_تری

توی سالی که گذشت، موسیقی نقشی گسترده داشت. هم توی رسانه‌ی ملی ( :| ) و هم اونور آب. چیزی که مثل همیشه بین ما به چشم می‌خورد نظرات کوبنده و سازنده (برداشت بد نشه. اینجوری فکر کنید که مثلاً یه ملکی کلنگیه و می‌خوان بکوبن و بعد بسازنش!) بود که با حجم‌هایی بی‌سابقه هجوم می‌آورد به سمت موسیقی‌دانان ما. باز هم می‌گم چه مجاز و چه غیرمجاز.

بد نیست بعضیا یاد بگیرن همونطور که اگه آقای ون هلمونت اقدام به اثبات نظریه‌ی به ظاهر تمسخرآمیز خلق‌الساعه نمی‌کرد - با اون آزمایش‌های «به ظاهر احمقانه» - ما اصول تحقیق رو یاد نمی‌گرفتیم و علم زیست‌شناسی عقب میفتاد و خدا رو چه دیدید اصلاً شاید پیشرفتی هم نمی‌کرد، اگه این اساتید موسیقی که توی شبکه‌های اجتماعی مورد تمسخر قرار گرفتن، نبودن اون جوجه‌هایی که گوشت‌کوبیده رو از یه چیز دیگه تشخیص نمی‌دن و الان ادعای فهم و درک موسیقی‌شون می‌شه نمی‌تونستن بگن دیب دمینی چه برسه به این که بخوان بیان و موسیقی رو مورد نقد قرار بدن!!! بله عزیزم با تویی هستم که با سینه‌ی خرابت سرخ‌کردنی هم می‌خوری D:

بد نیست یاد بگیریم هر جایی نظر دادن لازم نیست. اگه «هنگام شنا مثل یه دست و پا چلفتی/بپا به دهن کوسه نیفتی» از استاد شماعی‌زاده نبود الان «یکی هست تو قلبم» هم نبود. بدنیست به اشتباهات گذشتگان احترام بذاریم جای این که به تمسخرشون بپردازیم.

همین چیزاست که بین آدما فرق می‌ذاره. همین فهمیدنای ساده‌ست. خوب بودن الزاماً اذیت نکردن و فحاشی کردن نیست!

این همه دم از فرهنگ زده می‌شه در حالی که...


#یکی_تو_خوبی_یکی_سرطان

گر چه هر دوتاشم به خودت مربوط می‌شه (مخاطب خاص دارد این مطلب گرچه نیست که بخواند).
از این که هر چی تو می‌گی درسته بگذریم،
از اینی هم که فقط تو منطق داری بگذریم،
از اون که تنها تویی که مهمی هم بگذریم،
این قهر دیگه چی بود؟؟؟ اصن بذا ببینم مگه به تو ربطی داشت؟؟؟ تُستِر رو از برق بکش لطفاً که بوش همه جا رو برداشت...

Leaving in a paradox
Searching for paradise
Oh that's nice
Have a nice day!
"Example"

پی‌نوشت: قبل از هر کار و هر حرفی، کمی بیندیشیم.

#دلی_که_گرفت_و_پس_نداد

:| در ابتدا عنوانم تو حلقم
از حق نگذریم، جدا از این که خیلیا خیلی خوب بدن، خیلیا هم خیلی بد خوبن. (کفش پرت نکنید می‌دونم شور آرایه‌ی قلب رو درآوردم آخه چند وقت پیش شورشو انداخته بودم (بووووووو (نوعی صدا به نشانه‌ی به گند کشیدن شخصیت اشخاص بی‌نمکی مثل خودم که در کلاس درس بسیار مورد استفاده است.) ). ).
ینی قدیمیا که می‌گفتن طرف دریا بره دریا هم می‌خشکه، منو پیش‌بینی کرده بودن. اتفاقاً یه نهر آب با رسیدن من خشکید خونواده هم شاهدی بر این ادعا هستن :||||||||||
امشب برای چند دهمین بار شانس به من پشت کرد. فک کنم خیلی ناراحته که انقدر پشت می‌کنه ولی عیبی نداره گل پشت و رو نداره (بلکه با پاچه‌خواری یه کم حداقل از 180درجه به 90درجه تغییر زاویه بده).
من معتقدم هیچ چیز اتفاقی نیست. اگه می‌بینید چند بند پیش با این حرف متناقضن دلیلش اینه که معتقدم شانس من هم تصادفی نیست D:
پی‌نوشت: این فقط یه شرح حال بود به دلایل ازدیاد حجم درد فقط خواستم کمی بنویسم تا تخلیه شم.

#چیو_خواستی_ثابت_کنی

نه واقعاً که چی؟!
الان این کارت شوخی بود مثلاْ؟! تو آدمی؟؟
بهم بگو بی‌جنبه. باشه. اما تو شعور نداری دلیل بی‌جنبه بودن من نیست.
چندبار بهت گفتم از این حالات بیا بیرون؟؟؟؟
الان خوب شد؟ دل من شکست می‌فهمی؟؟!!!
با اون علایق رنگیت :(
چی بهت بگم؟! چی کارت کنم؟!
اسم خودتم می‌ذاری دوست؟!
خدایا از تو هم ممنونم این وسط. از همه انتظار داشتم جز تو
خوب بلدی منو ایستگاه کنی...