زامبی‌گونه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#کمی_نو» ثبت شده است.

#ولمون_کن_حاجی

دست به گریبان

شدم با طوفان

مرغ خیال

بال‌زنان

مست شد و

پر زد و رفت

شد به سوی زلف یار

تا که بسی

به نمایندگی از من

کند شکوه و گردد بسی زار و پریشان

کند خرقه را عریان

که هان

چرا ز طوفان باید

شنوم خبر از آن موی افشان

دست به گریبان

شدم با طوفان

«ژرف آژنگ»

پی‌نوشت: روش برچسب #کمی_نو می‌زنم چون که حسش نیس «وزن» رو چک کنم :| همچنین که عددی نیستم تا بخوام شعر نو بگم.

پی‌نوشت²: همین الان یهویی [فی البداهه]‌بود D:

#ای_عشق_دنبالت_هستم_بیا

تو را که بردم از یاد بس که سنگدلی کردی؛ حال باید بیابم آن‌که از روی علاقه با من همراه می‌شود.

آرزوی دیدن تو

مانده کنون بر دل من

کاش سرآید فاصله

کاش

برآید چهره‌ات

از پشت کوه باطله

مرا ببین

چه بی‌صدا

درگیرم

دم نزدم

لحظه‌ای در فراق

تا که گهی

غم نشود مملو

دراین کهنه رباط

کاش

تو روزی بشوی

همره این قافله‌ی غافله

«ژرف آژنگ»

#دیداری_ممنوعه

قاب شود صورتم
خاک شود سیرتم
هنوز هم
دو قاب لحظه‌هایم
نتوانند دید روی تو را
نه چون نمی‌خواهی، نه
دیدار شاهزاده
برای یک رعیت
امری است ممنوعه
«ژرف آژنگ»
پی‌نوشت یک: این شعر بر اثر بیماری «خودکوچک‌پنداریِ مزمن» نوشته شده است. :|
پی‌نوشت دو: این‌بار، شعر کمی میل به «شعر نو» داشت. کمی...