۳۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است.
۱۳
بهمن
منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش، چرا نمیتونم «منو» ببخشم؟!؟!؟!
۱۲
بهمن
چه مرگته؟!
اون بار گفتی که بودن من تسکینت میده.
پس چی شد؟!
چرا حالا میگی برو راحتم بذار؟!
خودت میگی سخته که کسی رو دوستش داشته باشی اما اون دوستت نداشته
باشه.
خودت میگی سخته که کسی رو دوستش نداشته باشی اما اون دوستت داشته
باشه.
خُلینه، چرا یکیشونو انتخاب نمیکنی؟!
این بلاتکلیفی تا کِی؟!
۱۲
بهمن
تکاندهندهترین زلزلهها هم
چند ریشتری کمترند
از لرزش این قلب من
وقتی که نگارم
به من مینگرد
«ژرف آژنگ»
۱۱
بهمن
مواظب باش چی آرزو میکنی.
شاید به دستش آوردی.
مواظب باش.
نکنه پشیمون بشیاااااا!
۱۱
بهمن
خستگی من از نوع شکست نیست.
از نوع خواب نیست.
از نوع روح و جسم نیست کلاً.
خستگی من نوع جدیدیه:
خسته از عاشقی!
خدا کنه کم نیارم توی این راه.
صبرم داره تموم میشه، میدونی...
۱۰
بهمن
تمومش میکنی یا نه؟ خسته میشی یا نه؟
تا کِی میخوای عشق منو پس بزنی؟!
دِ آخه تو با خودتم معلوم نیست چند چندی که...
اونی رو که دوستش داری میرونی، اونی که دوستت
داره رو هم؟!
ای کاش یه کم مثل من بودی.
رنج نکشیدی هنوز.
نگو کشیدی که باورم نمیشه.
بذار فکر نکنم در مورد انتخاب تو اشتباه کردم...
لطفاً...
۰۹
بهمن
نمیخوام عوض بشی.
نمیخوام اونی که من میخوام بشی.
نه بد و نه خوب.
نه زشت و نه قشنگ.
نه خوشحال و نه ناراحت.
اصن از اول هم همچین چیزی ازت نخواستم.
حتی اونی هم که قبلاً بودی نشو.
سابق نشو،
ثابت شو.
فکر نکنم خیلی کار سختی باشه، هست؟!