زامبی‌گونه

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است.

#سیگار_پشت_سیگار

مُد بود گفتن این که: کریم مسلمون نیستی تو! اما حالا این میرزاست که مسلمون نیست. یه آهنگی از حاج [!] رضا یزدانی به دست من رسوند که هم شد عنوان این پست و هم شد انگیزه‌ای برای امتحان یکبار سیگار...

نشد! این کاره نیستم. البته اگه منو به جونش قسم نمی‌داد یه پُک می‌زدم اما نذاشت.

توصیه می‌شود:

خمیازه‌های کش دار سیگار پشت سیگار

شب، گوشه‌ای به ناچار سیگار پشت سیگار

این روح خسته هر شب جان کندنش غریزی‌ست

لعنت به این خودآزار سیگار پشت سیگار

پای چپ جهان را با اره‌ای بریدند

چپ پاچه‌های شلوار سیگار پشت سیگار

در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد

پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار

صد صندلی در این ختم بی‌سرنشین کبودند

مردی تکیده بیزار سیگار پشت سیگار

این پنج پنجه امشب همخوابگان خاکند

بدون دست و گیتار سیگار پشت سیگار

مردم از این رهایی در کوچه‌های بن‌بست

انگارها نه انگار سیگار پشت سیگار

مبهوت ردّ دودم این شکوه‌ها قدیمی‌ست

مؤمن به اصل تکرار سیگار پشت سیگار

صد لنز بی‌ترحم در چشم شهر جوشید

این شاعران بیکار سیگار پشت سیگار

درلابه‌لای هر متن این صحنه تا ابد هست

مردی به حال اقرار سیگار پشت سیگار

اسطوره‌های خائن در لابه‌لای تاریخ

خوابند عین کفتار سیگار پشت سیگار

عکس تو بود و قصه قاب تو بود و انکار

کوبیدمش به دیوار سیگار پشت سیگار

هر شب همین بساط است چای و سکوت و یک فیلم

بعد از مرور اشعار سیگار پشت سیگار

ته‌مانده‌های سیگار در استکانی از چای

هاج‌اند و واج انگار سیگار پشت سیگار

کنسرو شعر سیگار تاریخ انقضا خورد

سه یک ممیز چهار سیگار پشت سیگار

خودکار من قدیمی‌ست گاهی نمی‌نویسد

یک مارک بی‌خریدار سیگار پشت سیگار

شعر از بانو اندیشه فولادوند

بی‌ربط‌نوشت: دوست عزیز و متشخصی که با اسم همکلاسی اومدی این‌جا و داری نمک می‌ریزی خودتو معرفی کن...

#بی_تو_به_سر_میشود

اولین آهنگی که منو به دنیای راک و متال کشوند، همونطور که میرزای جان هم میدونه، Psycho از گروه Muse بود. ریف (در متال و راک ینی ملودی و ریتم) این آهنگ به قدری روم تأثیر گذاشت که تا یه هفته داشتم فقط همین یه آهنگو گوش می‌دادم. امشب با توجه اتفاقی که ظهر افتاد دوباره هوس کردم گوش بدم. رسید به این‌جا:

Love, it will get you nowhere

عشق، به هیچ‌جایی نمی‌رسونتت

دیدم ای بابا چقدر حرف دله. حالا هم تصمیم دارم بدون LOVE به این زندگی ادامه بدم تا جایی که بشه. آخه از یه طرف هم به قول منسون LOVE IS EVOL ینی «عشق شیطانه» [!]. خودمم فکر نمی‌کردم نسبت به عشق این‌قدر تغییر موضع بدم :(

توضیح: EVOL یک نوع گفتاری از EVIL هستش.

#منو_پوچی_همین_الان_یهویی

یه ساعت می‌گذره. رفت. منم رفتم. یه حرفایی همیشه ته دل می‌مونه. آدما! لعنت به غرور مزخرفتون...

...

دلگیر نیستم چون دیگه دلم گیر نیست. باز شده از هر چی بود و نیست. دلم همیشه یه کلمه می‌خواست که هرگز نشنیدمش. چس ناله بهم میاد خودمم می‌دونم.

دستام... پاهام... مغزم... هیچی درست کار نمی‌کنه. نمی‌دونم چرا هستم. نمی‌دونم کجام. فقط می‌دونم دارم تموم میشم :(

کمکی از دست هیشکی برنمیاد مگر خدا. از اونم شرمندم پس دیگه امیدی نیست که اوضاع بهتر بشه. فقط امیدوارم بدتر نشه [البته اگر بدتری هم باشه!].


از این دروغایی هم که دلم رو بهشون خوش کردم خسته‌‌م. از اینا:

طعم بوسه‌ات

آن‌قدر شیرین بود

که می‌دانم

از اعتصاب غذا

جان می‌دهم آخر

«ژرف آژنگ»

#توصیه_طوری

با سلام و وقت بخیر :)
پیشنهاد می‌کنم انیمیشن Partly Cloudy ساخته‌ی مشترک والت دیزنی و پیکسار [به سال 2009] رو از دیده بگذرونید. دید جدیدی به دنیای اطراف بهتون می‌ده :)

#کمی_رازگونه

پارسال بهار :| نه. پیارسال تابستون بود. یه کم قبل‌تر از الان البته. یه کاری شروع کردیم با یکی از همکلاسیا. یه کتاب نوشت. منم حروف‌نگار شدم. خلاصه‌ش این که اون خوبه شد و ما شدیم پشم. ینی کار من هیچ شد. نه دستمزدی نه ... بگذریم. در همین حد بدونید که سبک جدیدی از تایپ ریاضی درست کردم!

حالا امسال هم با یکی دیگه از بروبکس داریم می‌تایپیم. این بار هم ریاضیه. منتهی الیهش اینه که این جزوه‌ست. این اولین نیست. با این نمی‌تونم مثل قبل اولین باشم. فقط می‌خوام سرگرم باشم. هیچی حال نمی‌ده دیگه :( پیر شدیم رفت....

پی‌نوشت: خیلی رفیق‌نما دارم دور و برم. از خدا می‌خوام زودتر فیلتر بشن :!

اثبات‌نوشت: کتاب قبلی توسط یکی از انتشارات‌های معتبر به چاپ رسید و هنوز هم چاپش ادامه داره. اگه کسی اثباتش رو خواست یه ایمیل بده به msk.exclsuive@gmail.com تا عکس کتاب رو به همراه اسمش بهش بدم :))))

#تیمارستان_راه_انداختیما

نقل است از کتاب «خشتکی در میقات» که روزی شیخ در بلاد تایِ لند قصد شنا همی‌کردندی. ایشان که آینده‌نگری از صفات بارزشان بود مایوی خود را از خشتک بیرونی به خشتک درونی خود منتقل نمودند و با حرکتی خشتک‌آسا به سوی دریا Dive کردندی. وی پس از فراغت از عیش و نوش برای انجام بازی پوکر به کافه‌ی کنار ساحل رحلت نمود. حال آن‌که خشتکی خالی از حتی یک پاپاسی داشت و نگران عمه‌ی خود بود که در دیار غربت بر باد نرود. وی با خشتک‌درمیانی کردن یکی از آشنایان خود در آن کافه بالاخره توانست در بازی شرکت نماید.

بازی شروع شد و با هر ثانیه که از بازی می‌گذشت شیخ قطره‌ای عرق می‌نوشید و قطره‌ای عرق می‌جوشید. پس از چند دست بازی بالاخره به نقطه‌ی روکردن دست‌ها رسید تا برنده‌ی بازی نمایان گردد. شیخ که می‌دانست برگ برنده‌ای ندارد با حرکتی جوانمردانه یک کارت از زیر خشتک خود را با یکی از کارت‌های دستش معاوضه نمود و با رو شدن کارت‌ها وی توانست Royal Flush نماید.

تمامی بازیکنان پس از دیدن این صحنه‌ی فراخشتک‌دَرنده چهره‌ای این‌گونه یافتند :|

حضار در صحنه که از خنده در حال گاز زدن خشتک یکدیگر بودند به ایشان لقب پوکرفیس دادند و بدین‌سان بود که با حماسه‌ای دیگر از شیخنا، لغتی به گنجینه‌ی زبان اضافه گشت و امروزه نیز شاهد گسترش روزافزون این اصطلاح هستیم.

در آخر شایان ذکر است که عمه‌ی شیخ پس از باخبر شدن از این حماسه‌ی شورانگیز از ایشان تشکر به عمل آوردندی و به مافیای آن کشور پول دادند تا عمه‌ی یک یک بازیکنان پوکر را به صورت هذلولی مابین صحرای Nevada و آسمان آن صحرا به مدت 666 دقیقه روزانه معلق نگه‌دارند تا از ترویج این بازی خانمان‌سوز جلوگیری نماید. درود بر این عمه.

معنی برخی از اصطلاحات به کار برده شده:

تایِ لند: جایی که زمین از آن‌جا تا می‌خورد، نقطه‌ی ثقل زمین [!!!]

Dive: شیرجه

Royal Flush: با ارزش‌ترین و نادرترین سری کارت‌ها در بازی پوکر

توصیه‌نوشت: پوکر بازی نکنید خوب نیست :|

#هوم

واقعاً انقدر که من کالری سوزوندم برای عنوان، اوسین بولت نسوزونده تا حالا :|
می‌فشارم
مشت‌های پربغضم را
که گرد و خاک رفتنت
بر مچ‌هایم دخیل بسته‌اند
«ژرف آژنگ»
می‌گم آقو، من که راه افتادم توی جاده‌ی توصیه و این حرفا. حالا این فیلم رو هم پیشنهاد می‌کنم که جزو 250 فیلم برتر IMDB هم هست:
Birdge of Spies اثری از Steven Speilberg با هنرنمایی Tom Hanks
به عنوان حسن ختام زین پس به یه کلمه اکتفا می‌کنم:
تا تا [همون ددابظ و خودافظ و اینا به انگلیسیه]
:|||||