زامبی‌گونه

#یک_ساعتی_که_نبودم

گاهی یک ساعتی که نیستی به قیمت یک روز و شاید هم یک عمر برایت تمام می‌شود. همان یک ساعت دیشبی. همان یک ساعتی که با بی‌معرفتی تمام مرا تنها گذاشتی و با «از ما بهترون» پیاده‌روی داشتی. همان کسی که معلوم نیست از کدام جهنم‌دره‌ای پیدایش شد و وسط راه، شد همه‌ی هم و غم تو. شد عزیز دل. همان کسی که تا چند وقت پیش مثل همه‌ی آشنایان با فامیلی‌اش صدایش می‌زدی و یک شبه شد «****».
از تو دلگیر نیستم. از هیچکس دیگر هم دلگیر نیستم. فقط از این دلگیرم که چرا بعضی‌ها به همانی که دارند راضی نیستند. چرا بعضی‌ها می‌خواهند جای دیگری را بگیرند و چندین چرای کوچک دیگر که تا می‌آیم به تو بگویم همه چیز را به هم می‌زنی. بی‌معرفتم، مغزفندقی‌ام، خودخواهم، اما نامرد نیستم.
پی‌نوشت: خدایا نمی‌شه یه چیزیو ک ب من می‌دی، واسه خود خودم باشه؟! نمی‌شه تقسیم نکنم با بقیه؟! چرا همیشه وضعیت همینه؟!

نظرات (۵)

۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۰:۳۰
سرباز جامانده
:-/ :-/ مخاطب متن نکن اینکارو
صابر
وجودش آمیخته‌س با این کار
۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۲
آقاگل ‌‌‌‌
نه آقا نمیشه. همیشه یک جای کار میلنگه. تجربه ثابت کرده.
صابر
عوهوم دقیقاً همینه
۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۷
bahar ...
(:پی نوشت خدایا میشه
صابر
:((
۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۷
بهار پاتریکیان D:
فک کنم پی نوشت در مورد همه صادقه :/
صابر
بعید می‌دونم :(
۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۳۱
| پریســآتیـــس | (:
درمورد پی نوشت خودت نذار مال بقیہ شہ ! خودت از سھمت مراقبت کن (:
صابر
خودم نمی‌تونم، چون اون با سوءاستفاده از احساسات خودشو جا می‌کنه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی