۷۲ مطلب با کلمهی کلیدی «#ژرف_آژنگ» ثبت شده است.
۰۱
اسفند
شبهایم میگذرند و من
«در حسرت ماه»
در انتظار پایانی
بر آغاز این «شب تار»
پس کجاست
آن «پایان شب سیاه»
«ژرف آژنگ»
پینوشت: در شعر از علامت گیومه («») برای نمایش آرایهی تضمین استفاده شده است.
۳۰
بهمن
امروز داشتم توی یکی از برنامههای اجتماعی توی تایملاینم گشت میزدم که رسیدم به هشت ماه پیش...
یادش به خیر دوران زیبایی بود. گرچه بیشتر یه سراب بود و شاید هم یک گرداب. هر چه بود گذشت. حالا چند شعر به جا مانده که در زیر یکی از آنها را میخوانید:
تنها که میشوم این شبها
سوی تو میآیم
سوی دریا
در خیالم با قایقی
از جنس یک رؤیای خیس
پارو میزنم به شوق تو
دل را میزنم به دریا
از ذوق دیدنت هم
میکشم یک فریاد
فریادی از ته دل
به بلندی یک پرواز
«ژرف آژنگ»
۲۸
بهمن
شوریِ شوریدگیام
از دستم برفته بر باد
در عوض تلخم
وقتی شیرین نیست
آنچه عوض دارد
گله ندارد
«ژرف آژنگ»
۲۵
بهمن
بیهوده شدهام
مانند زحمت آشپزیام که
سیبزمینیهایش را
ناخنک میزنند نزدیکانش
«ژرف آژنگ»
۲۰
بهمن
خورشید اگر محو تماشای تو
نیست
دلگیر مشو ای دوست من
او خود مقصر نیست
از پشت کوه آمده است!
«ژرف آژنگ»
۲۰
بهمن
سرگیجه گرفتند ثانیههای عمرم از فرط این دور باطل
گذشت زمان برای جسم سرد من شده مثل یک قاتل
«ژرف آژنگ»
۲۰
بهمن
قاب شود صورتم
خاک شود سیرتم
هنوز هم
دو قاب لحظههایم
نتوانند دید روی تو را
نه چون نمیخواهی، نه
دیدار شاهزاده
برای یک رعیت
امری است ممنوعه
«ژرف آژنگ»
پینوشت یک: این شعر بر اثر بیماری «خودکوچکپنداریِ
مزمن» نوشته شده است. :|
پینوشت دو: اینبار، شعر کمی میل به «شعر نو»
داشت. کمی...