زامبی‌گونه

#پیچیده_اما_غیرفعال

با یکی از دوستان چند وقت پیش توی تاکسی نشسته بودیم که یه حرف جالبی زد:
-فکرشو بکن! چه‌قدر سخته یکیو دوست داشته باشی اما اون خبر نداشته باشه :(
+خوب، حالا تو فکر کن تو دوستش داشته باشی، خبرم داشته باشه، اما توی روت وایسه بگه من یکی دیگه رو دوست دارم :'((
فردای اون روز منو دید و گفت:
-به حرف دیروزت فکر کردم دیدم از اونم سخت‌تر هست!
+چی مثلاً؟!
-یکیو به خاطر کسی که دوستش داری، دوستش داشته باشی. زوری!
+...
حالا که فکر می‌کنم باید اون موقع می‌گفتم:
بدتر از این نیست که هیچکس توی دنیا دوست داشتنتو نفهمه! یکی اسم هوس روش بذاره، یکی حماقت. یکی لجبازی، یکی نیاز طبیعی!
این که یه پزشک بهت بگه عشق برات ضرر داره. بگه احساسات سمّه برات.
...
دوباره می‌شکنه سکوت با بغضم
دوباره آدما حالتو می‌پرسن
دوباره مث قدیم تو قلبمو بشکن
دوباره گریه کبودی چشمم
...
پی‌نوشت: عنوان مطلب برگرفته از «نظریه‌ی حالت گذار» است و نیاز به اندکی تأمل برای درک ارتباط دارد!‍

نظرات (۲)

۰۲ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۰۳
پریســـآتیـــــس : )
آره :( :/
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۴
پریســـآتیـــــس : )
به نظر من یه چیز سخت هم هست، اینه که اصن خودتم نفهمی کیو چیو و برای چی دوست داری :/

+ این برا من سخته واقعا ://
صابر
چه سردرگم‌ناک :\
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی