زامبی‌گونه

۴۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#میخوام_فرار_کنم» ثبت شده است.

#سرمو_به_کدوم_بیابون_بذارم

به کدام کوی و خیابان
کوه و بیابان
سر گذارم تا ببینم
لحظه‌ای
روی چو ماهت
ماه من
گرچه اسیرم
غم و اندوه و جدایی
می‌دانم روزی
بیایی
«ژرف آژنگ»
پی‌نوشت1: یک عدد ماه پیدا نشده گم شده است. با گرفتن نشانی تحویل دهید. با تشکر :'(
پی‌نوشت2: الان که دارم می‌نگارم، بی‌نگارم. این مگسه انگارم که دست از سر دستانم بر نخواهد داشت [عصبـیـیـیـیـی]

#صلاح_رأی_خویش_صابران_دانند

باو از یه هفته پیش هر روز یکی داره یه چی می‌گه. یکی می‌گه به اون رأی بده اون یکی می‌گه به این رأی بده اصاب مصاب نذاشتن که. اصن آقا رأی خودمه دوست دارم سفید بدم اصن. والا. به همه چیز آدم کار دارن به رأی آدمم کار دارن. رأی خودمه دوست دارم... اصن شاید دوست داشته باشم رأی ندم، حرفیه؟!؟!
آقو رأی اول بالأخره حال و هوای خودشو داره. نگران نباشید عزیزان همیشه در صحنه‌ای که الان می‌آید می‌گید برای چی رأی نمی‌دی. گرچه در وهله‌ی اول مال خودمه اختیارشو دارم ولی من رأی می‌دم هر جوری هست. نه این که از این شعارای صدمن یه غاز بدم و بگم آی فلان آی بیسار، نه. این کار رو انجام می‌دم که فردا اگه نماینده‌ای آینده‌م رو خدای نکرده زبونم لال (!) خراب کرد یه حقی داشته باشم که اعتراض کنم.
من دیگه حرفمو تموم می‌کنم و می‌گم آی ملت رأی دادن حق شماست و حق شما رأی دادن است D:
(ای آرایه‌ی عکس(قلب)! عاشقتم خیلی باحالی قاموسن (این قاموسن از قصد بودا) ).
پی‌نوشت: این مطلب نه ساعت پیش نوشته شده و الان من در شهر خودم نیستم :)
موفق باشید و سربلند...

#بخش_جدید_راه_افتاده

نمی‌دونم آگاهی دارید یا نه. اگر گوشه چشمی به بالای صفحه بندازید خواهید دید که بخش جدیدی به نام #نگارسرای_بی_نگار به بلاگ اضافه شد. توی این بخش شما بیننده‌ی آثار دیجیتال بنده هستید. گاهی عکاسی و گاهی عکس‌نوشته.
اگر در صدد دریافت تصویری هستید کافیه روش کلیک کنید.
راستی، توصیه می‌کنم که با گوشی این صفحه رو مشاهده نکنید چون قابلیت بزرگنمایی با نگه داشتن موشواره روی تصویر در گوشی نیست.
امیدوارم لذت ببرید :)

#صرف_عبور_از_من

آن‌قدر به انزوا
که شدم تِنِرِه‌ی صحرای آفریقا
گاهی
جلبک سبز آب شیرین
غوطه‌ور سیلاب درد
حتی
من
از من
عبور کردم
عبور کردی
عبور کرد
«ژرف آژنگ»
پی‌نوشت: درباره‌ی تِنِرِه در ویکی‌پدیا بخوانید.
+ «بُرِش» از آلبوم «اشتباه خوب» اثر «بهرام نورائی» شدیداً توصیه می‌شود.

#حالا_هی_من_صبر_میکنم_هی_صبر_میکنم

همین‌جوری که صبر می‌کنم، می‌آی و خود واقعیتو نشون می‌دی. خیلی دوست دارم این حقیقتو ببینم. خودتو که نشون می‌دی چیزی جز حقارتت نمی‌بینم. تو یه موجود ضعیفی که به خاطر به دست آوردن دیگران تمارض می‌کنی، سکوت می‌کنی، مظلوم می‌شی می‌ری یه گوشه می‌شینی. من که بعید می‌دونم این کارات از طرف خدا مقابل به مثلی در بر داشته باشه اما اینو خوب می‌دونم زمین گرده. بلاهایی که سر من می‌آری یه روزی سر خودت می‌آد. دوست دارم فقط یه شب مثل من بشی فقط یه شب! مطمئنم اون‌قدر سخت بهت می‌گذره که آرزوی مرگ بکنی.
آره ناراحتم لامصب. عصبانیم از دستت...
خودت بگو با زبون وامونده‌ت؛ خود منزویت بگو تا حالا من بهت بدی کردم؟؟؟ تقصیر من چیه این وسط؟
دلم یه بغل گرم می‌خواد. یه جفت دست باز...
می‌خوام سر بذارم روی شونه‌های یکی و با فریاد دوستت دارم خودمو خالی کنم.
آره عصبانیم...

#کنده_سوزی

تبر را محکم تر بکوب
بزن قطع کن
شاخ و برگ
تنه ولی
کُنده را نه
تهش بگذار چیزی برایم
دودی ازش بلند شود لااقل
آرام
می‌سوزد
خیالت راحت
«ژرف آژنگ»

#سنگرم_را_رهاکن_خواهش_میکنم

- بیا این‌جا ببینم...
+ بله؟
- تو زندگی نداری مگه؟!
+ [کمی نگاه]
- مگه کنکور نداری؟!
+ [پایین انداختن سر و سکوت]
- با تو نیستم مگه؟!
+
- با توام هاااااااا
+ [مخفی کردن حرف‌های دل]

+
اندکی بعد:
+ چته لعنتی؟!
+ خودمم نمی‌دونم
+ واقعاً من توام؟!
+ تو دیگه بس کن. تو که منو می‌فهمی چرا؟!
+ برو برش گردون اگه خیلی ...
+ نمی‌خوام. خسته‌م. اگه درک می‌کرد، اگه احساس سرش بود خودش می‌اومد. می‌خوام توی راکدی زندگیم غرق شم.
+ هر طور مایلی [رفتن...]
+ تو هم منو تنها بذار. تو هم منو نبخش. ای کاش می‌شد بی‌صدا، بدون قرمز شدن چشم گریه کرد...