زامبی‌گونه

آره اینجوریاس!

گویند که شب تاریک باشد
شاید
که چون تو
نیایی برون در شب‌ها
«ژرف آژنگ»
بعد از یه ماهی که نبودم هنوزم در پی حذف کردن اون مزاحمم. ولی نمیشه خدایا نمییییییییشششششهههههههه. مثل بختک افتاده روی تک تک لحظه‌هام. چجوری میری لعنتی. چرا زندگی من؟! این همه آدم، اییییییییین همه. فقط باید میومدی سراغ من؟! گند بزنن به لحظه‌هایی که برات وقت گذاشتم تا بهت بدنگذره و تو خیلی از لحظات منو زهر کردی. امیدوارم حضرت حافظ راست گفته باشه وگرنه اون دنیا یه تسویه حساب دردناک باهاش دارم...
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور

نظرات (۵)

۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۰
آقاگل ‌‌‌‌
سید جنازه تحویل بده عکس تحویلت میدیم. اعصاب خوردی نداره که :دی
:))

‌‌‌ خودم ‌ ‌
اعصاب خوردی؟! اصن ارزش ندارن این آدما :)
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۷
Mr. Moradi
از بین نمیرن این آدما که! :(
‌‌‌ خودم ‌ ‌
بله از بین نمیرن، باید از بین برده بشن!
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۱
بهار پاتریکیان D:
فکر نمیکنم کمکی از دستم بربیاد ،
ولی به هر حال
خودتون هم میگید "آدم احساسی" ؛ خب البته که آدم باید ببینه منطقش چی میگه .. :)
‌‌‌ خودم ‌ ‌
منطقم میگه این عزیزی که اومده وسط زندگیم داره حق منو میگیره ازم و من باید یجوری پس بگیرم حقمو :):
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۷
بهار پاتریکیان D:
این حجم از تنفر ، آدم رو میترسونه ..
‌‌‌ خودم ‌ ‌
یه آدم احساسی همونقدر که میتونه خوش اخلاق باشه بی‌شک همونقدر هم میتونه بداخلاقی کنه..
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۶
جردآ
حذف بعضی ها هم فیزیکی و هم روحی سخته !!! ولی شدنیا ...
‌‌‌ خودم ‌ ‌
این یکی مورد خاصیه شدنی نیست!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی