زامبی‌گونه

#تا_نشی_نمیشی

سر بذار روی شونه‌هام
تا بگم آروم از غصه‌هام
تا بگم چی اومد به سرم
رفت چرا نازنین دلبرم


تنهای تنها

تا محتاج یه کار اینترنتی نشن،
تا توی یه مشکل زبان انگلیسی گیر نیفتن،
تا توی گوشی‌شون به بن‌بست نرسن،
تا تنهای تنها نشن عییییییییین من،
تا نیاز به یه همدل برای درددل نداشته باشن،
نیستن،
نیستن
و نیستن...
این‌جا منم و تنهایی‌ام و خدایی که در این نزدیکی‌ست اما دور!
پی‌نوشت: یه حرفایی هستن مثل خوره به جون آدم میفتن و تا گفته نشن، راحت نمی‌شیم. الان کمی، فقط کمی راحت‌ترم...

نظرات (۱۰)

۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۹
میرزا ا
از چی بگم برات ؟

صابر
از اون رنگیا D:
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۸
سرباز جامانده
:-/ مگ قراره حقیقی و مجازیتون متفاوت باشه؟!! اینجا تنها تفاوتش اینه که نوشته ها بیانگر افکارن و آدمارو فقط ازروی افکار میشه شناخت نه اسم و چهره و ظاهر و اینا.ب شماهم توصیه میکنم بکوبین دهن اون فرد تا دورویی رو به آدم القا نکنن
صابر
گفتم که بحث عوض شد اصن...
این حجم از خشونت بی‌سابقه‌ست :|
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۱۶
سرباز جامانده
:-D همه ی ما به نوعی شبیه اون آدمیم.از تنهایی های حقیقی به دنیای مجازی رو میاریم
صابر
وای این واژه‌ی «مجازی» چه بلاها که سر من نیاورده تا حالا
به طرف گفتم: به پیر به پیغمبر من مجازی و حقیقیم یکیه اگه این‌جا ناراحتم توی واقعیتم ناراحتم. توی کتش نمی‌رفت که نمی‌رفت :|
اصلاً مگه تا شخص حقیقی نباشه مگه می‌شه شخص مجازیشم باشه؟!؟!
از بحث خارج شدم...
و من الله التوفیق
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۱۶
Nina Mars
یاد داداشم اُفتادم
معمولا اینجور اتفاقا برای آدما بی زبون وبا محبت  بیجا وباجا اتفاق میوفته


آره واقعا این جمله ((خودت باش ))رو باید قاب کرد وبه دیوار زد
صابر
 با آب طلا هم نوشته بشه دیگه کامله کامله :)
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۸
پریســـآتیـــــس : )
برا من فقط اینجوره خب :/
صابر
شاید برای بعضیایی هم که میان و می‌خونن و نظر نمی‌دن و می‌رن هم این‌جوری باشه :\
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۲
مه‍ شید
این‌جا منم و تنهایی‌ام و خدایی که در این نزدیکی‌ست اما دور!
پی‌نوشت: یه حرفایی هستن مثل خوره به جون آدم میفتن و تا گفته نشن، راحت نمی‌شیم. الان کمی، فقط کمی راحت‌ترم...

صابر
ممنون بابت ابهام‌‌زدایی :)
هماهنگ شد فهمیدم دقیقاً...
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۰
سرباز جامانده
متاسفانه شدیدا باشما هم عقیده ام.به جز دو سه نفر بقیه همینن تو دوستای من.با نظر مهشید خانم موافقم.ب نظرم یکی از دلایل کسی ک اولین بار وبلاگ نویسی رو شروع کرده همین بوده
صابر
آهان الان فهمیدم کدوم حس رو منظورشون بوده :|
وای خدا الان ینی من شبیه اولین کسی شدم که وبلاگ نویسی رو شرو کرده؟!؟!؟‌وای وای واااااااااااای ^&!#%&!!
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۸
پاتریک (:
وبلاگ نویسی مال همین وقتاس (:
صابر
دقیقاً (:
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۵
پریســـآتیـــــس : )
بهت نگفتم که معمولا نوشته هاتو نمیفهمم !!
صابر
چی بگم والا :|
تمام تلاشمو می‌کنم تا ملموس‌تر باشه از اینی که هست ولی گویا ناموفق بودم...
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۵
مه‍ شید
فکر کنم اولین کسی که فضای وبلاگ رو ایجاد کرد هم به همین حس رسیده بود :)
صابر
این مطلب حاوی چندین حس مختلف بود. کدومشو منظورتونه؟! :||
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی