زامبی‌گونه

۵۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#درد» ثبت شده است.

#چگونه_یک_مزاحم_را_از_زندگی_حذف_کنیم

خیلی وقته دنبال جواب این سؤالم. در مورد مزاحم هم جا داره بگم یه موجود عوضی هستش که زل می‌زنه توی چشات بهت می‌خنده و می‌ره همون روز پشت سرت بازم بهت می‌خنده (فکر کنم تفاوت این دو نوع خنده واضح بود!). ضمناً علاقه‌ی زیادی به خراب کردن دوستی داره و جا کردن خودش در دل دیگران به وسیله‌ی مظلوم‌نمایی.

شعر اول این پست هم در موردش صدق می‌کنه و به عبارتی مخصوص اون گفتمش:

شعر اول

#آروم_بیا

بیا...
«خودم»! بیا. کجا داری می‌ری؟؟؟

#موقته

میدونم این حس و این پستای امشب موقته ولی انصاف نیست وقتی یکی به یه دلیل خوش حاله، یکی دیگه به همون دلیل ناراحت باشه. نوچ انصاف نیست...

#سه_نقطه

یه کم بغضه توی چشام.

اینا به قول یه بنده خدا:«چس‌ناله» نیست.

یه کم درد واقعیه. خدایا بد نیست یکی منو دوست داشته باشه ها! حداقل نزدیکترین آدما... :"

#بترس

خوب می‌دونی، بُرد با اونه که عوضی‌تر باشه. همیشه هم همینه اگه کسی بهت برعکسشو گفت، بهش بگو باشه تو خوبی :)
هر کسی هر چی بیش‌تر دروغ بگه، هر چی بیش‌تر خودشو به مظلومیت بزنه و خودشو واسه بقیه چس کنه از مقبولیت بالاتری برخورداره. تا می‌تونی معذرت خواهی نکن. تا می‌تونی از کسی طلب علاقه نکن و به کسی ابراز علاقه نکن. نپرس چرا. خودت بعداً می‌فهمی که این‌جوری بعضیا لیاقتتو ندارن و مجبور می‌شی کنار بذاری‌شون.
راستی تا یادم نرفته، هرررررررررگز یه آدم گوشه‌گیر رو توی جمع دوستیت راه نده. بیچاره می‌شی!
قسمتی از وصیت‌نامه‌ی ژرف آژنگ در آینده به فرزندش

#تتلو_شدم_از_فراق

1. بدبختی اینه که فراقم نیست :( ینی یاری نیست که بگم فراق. گم شه اصننننننننننن والا انگار نوبرشو آورده عتیقه.

2. واقعاً آینده‌ای که سازنده‌ش منم، پشگل بگیرن درشو بهتره.

3. چند روز پیش به یه بنده خدایی گفتم: می‌بینی زندگی روی تکراره؟! آدما همه‌ش دارن تاوان گذشته رو می‌دن. چه گذشته‌ی خودشون، چه گذشته‌ی گذشتگانشون. الان دارم قشنگ می‌بینم مصداق حرفمو :-"" ینی تا ابد باید توی این تکرار جون بدم هر لحظه؟!؟! انصافه آخه؟! دلت می‌آد؟؟؟

#خودم_کردم_که_خشتک_بر_سرم_باد

بعضی وقتا خودمونیم که به خودمون ضربه می‌زنیم. مثل تبری از جنس چوب که درخت رو قطع می‌کنه...

خوب دله دیگه می‌گیره. مخصوصاً که منم! اشتباهی کردم که خوب بود. به اشتباهم افتخار می‌کنم که باعث پختگیم شد. که آدمای بی‌مصرف رو بهتر بشناسم و زودتر. خیلی خودمو بزرگ می‌دونم؟! آره چون دردا آدما رو بزرگ می‌کنن. من توی آشپزخونه‌ی زندگی پخته شدم. با طعم درد. با ادویه‌ی اشتباه...

بهم می‌گی هیشکی کنارت نمی‌مونه چون اخلاقم گنده؟! باشه. زخم زبون به راحتی خوب نمی‌شه اینم تو بدون. من به روت نیاوردم که باز ادامه ندی کوچولو. نصف من از صدتا تو تجربه‌ش بیش‌تره. زندگی اونی نیست که تو توشی...