زامبی‌گونه

۵۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#درد» ثبت شده است.

#ای_کاش_تنهایی_نبود_این_در_کنارم_ماندنت

1|نه به خاطر عید است و نه به خاطر کنکور و سال چهارم. آنقدر خشک و خالیم این روزها آنفورگیونِ متالیکا، خمش باشِ شجریان، سوزِ بهرام و هانس زیمر به کنار، نماز هم آرام نمی‌کند این درمانده‌ی وامانده را.

2|شدم عینهون این بروبچه‌های تیریپ خودکشی توی شبکه‌های مجازی. کمک فقط از یکی برمیاد که نیست. می‌تونه بیاد ولی من نمی‌تونم پیداش کنم. ینی میشه مثل یکی از بروبکس که طرف با خوندن متن‌هاش وابسته‌ش شده بود (!) خوش‌شانس باشم؟!

3|یه سری هستن بعضی چیزا و بعضی آدما رو فقط برای خودشون می‌خوان. از همینا یه بخشی‌شون وارد عمل می‌شن و اما وای به حال کسی که بخواد باهاشون شریک بشه. از آدمای بی‌سروصدا بترسید بترسید بترسید!

4|خدا به خیر کنه عید امسالو. امیدوارم شیرینیش واسه اطرافیان نشه حلوا و خرمای من D: [خنده‌ی جوکر]

#انقدر_خستم_که

حتی حال ندارم حال نداشته باشم!

برگرد

یادته بهت التماس کردم؟؟؟

حتی نیستی که یادت بیاد...

#باز_گشتم

امید کور شب‌های من
بازگشتم
باز گشتم
ندیدم تو را
ببین مغموم
محروم از تو شده‌ام
نیستی در این هستی
محرم رازت
دلدارت را
آرامگه خیال آشوبت را
دریاب
«ژرف آژنگ»
...
کجای لحظه‌هامی تو که هرجا رو بگی گشتم
به جای زندگی کردن پی دیوونگی گشتم
«شادمهر عقیلی»

#حسب_حال_یک_سطری

خدایا آدمات هیچی از دوست داشتن سرشون نمی‌شه :(

#عجباتن_عجباتن_عجب

و به روایتی عجباتن عجباتن عجبز!

آره خلاصه این‌جوری شد که

ما شدیم تک و تنها

نشسته یه گوشه به امید فردا

فردایی که از جنس سکوته

آینده‌ای که تهش سقوط و هبوطه

یه روزی یادمه بوی موندن به مشام می‌رسید ولی حالا بوی رفتن همه جا رو برداشته! یه روزی منم از شور آواز من هر گوشه‌ای قصیده‌ی تو پیدا می‌شد. خودت نخواستی که بخوای.

فراموش شدی دیگه... خدانگهدارت :)

پیش به سوی شادی و دنیایی جدید

(و شاید - چه کسی می‌داند! - عشقی جدید)

عجبز

پی‌نوشت1: عجبز یکی از واژگان پرکاربرد گروه دوستان بنده‌ست که به معنای «خیلی عجب!» می‌باشد ( «ز» نقش s جمع را بازی می‌کند).

پی‌نوشت2: تصویر کمی با متن ارتباط داشت.

#منو_ببخش_اگه_تلخه_حرفام

منو ببخش اگه تو حرفام هرگز نبودم اون چیزی که تو می‌خوای...

«بهرام نورائی»

و این منم، چیزی که هستم. منم و دنیایی که لایکای زیر تصویر تف یک دختر در اینستاگرام از مجموع پست‌ها و لایک‌ها و دنبال‌کننده‌هام بیشتره. این منم که مشکل دارم نه جامعه! این منم که مریضم نه مردم و جوونا! حرفام زیاد نیست اما تلخه چون حقیقته نه این‌که چون حقیقته تلخه! برای من دعا کنید تا شفا پیدا کنم :)

می‌رسی به حرفم یه روز ولی تا اون روز...

منو ببخش!

#تناقض_نامه_ای_به_نام_زندگی

از روزی که این آرایه را دیدم - که در ویکی‌پدیا بود آن‌ هم سال اول راهنمایی نظام خودمان - خیلی مرا مجذوب کرد. دوست داشتم قسمتی از روزهایم دنبال تناقض جدیدی باشم اما فکرش را هم نمی‌کردم که ببینم روزی همه‌ی اطرافم را تناقض فراگرفته و خودم هم غرقم در این سیلاب شوم. خیلی‌هایش می‌آزارد مرا بس که «بس ناجوانمردانه سرد است».

گاهی بعضی‌ها هستند و نیستند و بعضی دیگر نیستند و هستند. گاهی خودم شادم و می‌گریم.

...و غمگین آن‌جاست که نبودش را می‌بینی!

اما در هر صورت، بازهم زنده‌باد زندگی :)