زامبی‌گونه

#دلم_برای_آسمان_حسود_سوخت

روزی به کنج دنجی
مغموم نشسته بودم
دیدم که آسمان هم
داشت چشم به چشم
اشک به اشک
با من می‌گریست
پرسیدم از او:
به حال من ؟
گفت: نه،
به زیبایی معشوقت
حسودیم می‌آید
«ژرف آژنگ»

#کاش_باش

کاشِ من، خوبی؟ رو به راهی؟
می‌بینم سخت به انزوا رفته‌ای!
خوب است.
فقط یک چیزی؛
باش.
تو که باشی، دیگر گذشته‌ای در کار نیست تا خودم را با آن مقایسه کنم و به خودم افتخار کنم.
راستی، تو هم «خودت باش».
اگر حسرت شوی...

#تو_شیرینی

بیا فنجانی عشق مهمان من باش
تلخ است، می‌دانم
کمی شکر می‌خواهد
تو شیرینی
دمی کنار من باش
«ژرف آژنگ»

#نابخشوده

منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش،
منو نبخش،
منو ببخش، چرا نمی‌تونم «منو» ببخشم؟!؟!؟!

#چته_تو

چه مرگته؟!
اون بار گفتی که بودن من تسکینت می‌ده.
پس چی شد؟!
چرا حالا می‌گی برو راحتم بذار؟!
خودت می‌گی سخته که کسی رو دوستش داشته باشی اما اون دوستت نداشته باشه.
خودت می‌گی سخته که کسی رو دوستش نداشته باشی اما اون دوستت داشته باشه.
خُلینه، چرا یکی‌شونو انتخاب نمی‌کنی؟!
این بلاتکلیفی تا کِی؟!

#لرزه_نگر

تکان‌دهنده‌ترین زلزله‌ها هم
چند ریشتری کمترند
از لرزش این قلب من
وقتی که نگارم
به من می‌نگرد
«ژرف آژنگ»

#مواظب_باش

مواظب باش چی آرزو می‌کنی.
شاید به دستش آوردی.
مواظب باش.
نکنه پشیمون بشیاااااا!