زامبی‌گونه

#داروغه_باش

من در این شهر
ثروتم همه عشق است
تو داروغه‌ی شهر باش
فقط
از من
مالیات بگیر...
«ژرف آژنگ»

#یه_کمی_تغییر_بدک_نیست

همه چیز از دیشب شروع شد...
کاملاً ناگهانی، حسی مرا فراخواند به سوی ظرفشویی و ظرف شستن را شروع کردم. برای مادر هم شگفت‌آور بود. این‌چنین تغییر در من بی‌سابقه است.
می‌خواهم کمی تغییر ایجاد کنم در این زندگی تکراری. کمی روزمرّگی‌ها را کم خواهم کرد؛ کمی درس! کمی هم زندگی! ناسلامتی دو روز دیگر هجده ساله می‌شوم...
هجده سال از عمر نه چندان مفیدم کم شد. حال، تصمیمی دارم و شاید هم رؤیا. اتفاقاً هم رؤیای آزادی‌ست. رهایی از بند روزمرّگی و بیهودگی.
امیدوارم مرا یاری رساند باری تعالىٰ...

#بهترین_موتور_جستجو

امروزِ روز
هر که خواهد بفهمد
کدام، بهترین موتور جستجوست
نخست «عشق» را سرچ می‌کند
اگر نتیجه
چیزی جز «تو» نباشد
آن، همان است!
«ژرف آژنگ»

#منو_ببین

این روزها خودم هم نمی‌دانم پی چه چیزی می‌گردم.
گنگ و اصم شده‌ام. دلم می‌خواهد فریادی بزنم به بنفشی امید اما زردی یأس مرا بازمی‌دارد.
شنیده‌ام عادی است این‌گونه احساسات شگفت در این سن. گاهی خودم هم به این حرف می‌رسم؛ آن‌گاه که دمدمی می‌شود مزاجم و لحظه‌ای خوشم و لحظه‌ای ناخوش.
دلم می‌خواهد بنویسم ولی نمی‌دانم از چه و از که؟ شاید از آینده، از عشق، از معشوقی ک هست و نیست...
شرایط و اوضاع کنونی مرا بی‌مهابا به این‌سو و آن‌سو می‌کشانند. تقریباً شده‌ام بازیچه‌ی دست تقدیر. خدا هم در همین نزدیکی است. کمک می‌کند و هردم معجزه! همین که شب‌ها می‌خوابم و صبح‌ها برمی‌خیزم، همین که نفس می‌کشم، زنده‌ام، فکر می‌کنم و... .چه معجزه‌ای از این‌ها بالاتر؟!
گرچه این کمک‌ها بی‌منت است ولی من هم کم، کم نمی‌گذارم! شرمنده‌ی درگاهشم...
نمی‌دانم این ره به کدام سو می‌برد مرا اما هر جا که هست، خوش آن‌جا...

#دلیل_اصلی_حرکت_وضعی_زمین

در شگفتم که دانشمندان چگونه هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند که دلیل حرکت وضعی زمین تویی، تو!!!

#چای_شده_ام

گویی چای شده‌ام
از آن‌ها که ترسانیده‌اندشان
شاید هم کمرنگ‌تر!
بس که آینده
برعکس من شده
مثل شب
شاید هم پررنگ‌تر!
«ژرف آژنگ»

#کفن_جیب_ندارد

می‌رود جان
می‌ماند روح
روان می‌شوی سوی پول
کجاست کفن
کزو پرسیم:
جیب‌هایت کو؟!
«ژرف آژنگ»