زامبی‌گونه

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#شعر» ثبت شده است.

#دلم_برای_آسمان_حسود_سوخت

روزی به کنج دنجی
مغموم نشسته بودم
دیدم که آسمان هم
داشت چشم به چشم
اشک به اشک
با من می‌گریست
پرسیدم از او:
به حال من ؟
گفت: نه،
به زیبایی معشوقت
حسودیم می‌آید
«ژرف آژنگ»

#تو_شیرینی

بیا فنجانی عشق مهمان من باش
تلخ است، می‌دانم
کمی شکر می‌خواهد
تو شیرینی
دمی کنار من باش
«ژرف آژنگ»

#لرزه_نگر

تکان‌دهنده‌ترین زلزله‌ها هم
چند ریشتری کمترند
از لرزش این قلب من
وقتی که نگارم
به من می‌نگرد
«ژرف آژنگ»