زامبی‌گونه

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#شعر» ثبت شده است.

#حبس_ابدی

اگر دلربایی جرم بود و
حکم آن به ازای
هر دلی که دزدیده شد
یک ساعت حبس
تو الان باید
در حبس ابد می‌بودی!
«ژرف آژنگ»

#عوارضی

توی اون یکی وبلاگ هم گفته بودم که دیگه جای اشعار #ژرف_آژنگ اون‌جا نیس. قصدم اینه بیارمشون این طرف + بعضی دوستان ببخشن که تکرار می‌شه :|
شنیده بودم
عوارض جاده‌ی منتهی به تو
جان است
من که مُردم
پس چرا نرسیدم؟!
«ژرف آژنگ»

#ناتنهایی

ثانیه‌ها می‌گذرند خواه و ناخواه

عمر من است می‌برند آن‌ها

گرچه ندارم کسی تا که بگویم

عاشقت هستم ای گل زیبا

ولی کسی هست که هر دم

نمی‌گذارد بمانم تک و تنها

«ژرف آژنگ»

پی‌نوشت: می‌دونم این شعر از عروض هیچ بویی نبرده :|

#بدون_طرح

من و تو

صبحانه‌ای با طعم صدایت

از جنس بهاری نوشکفته

پایانی

بر این زمستان خفته

چه خیال خوشی!

خیال ماندنش بهتر است برایم

«ژرف آژنگ»

#باز_گشتم

امید کور شب‌های من
بازگشتم
باز گشتم
ندیدم تو را
ببین مغموم
محروم از تو شده‌ام
نیستی در این هستی
محرم رازت
دلدارت را
آرامگه خیال آشوبت را
دریاب
«ژرف آژنگ»
...
کجای لحظه‌هامی تو که هرجا رو بگی گشتم
به جای زندگی کردن پی دیوونگی گشتم
«شادمهر عقیلی»

#خودکشی_کوانتومی_من

رو به پایین

سیری نزولی

اکیداً البته

اپسیلونی فشار

سقوط

خودکشی

یا زنده ماندن

تا ابد

ادامه می‌دهم

ادامه

تا ابد

«ژرف آژنگ»

#چرا_همچین_شدم

دیروز توی حیاط مدرسه بودیم که یکی از دوستان فرمود: چرا مثل قدیم نیستی؟

-خوب قدیم چه‌جوری بودم؟!

+شعر که می‌خوندم از شعرای مختلف یه به‌به و چه‌چه خشک و خالی می‌کردی ولی حالا نه. حس شعرت خشکیده.

-[پایین انداختن سر] خوبه خودت می‌دونی. دیگه نیست...

+...

پی‌نوشت: امیدوارم سال جدید رو با این حس لعنتی شروع نکنم که نابود می‌شم :(