۷۳ مطلب با کلمهی کلیدی «#شعر» ثبت شده است.
۰۶
اسفند
آنقدر به انزوا
که شدم تِنِرِهی صحرای آفریقا
گاهی
جلبک سبز آب شیرین
غوطهور سیلاب درد
حتی
من
از من
عبور کردم
عبور کردی
عبور کرد
«ژرف آژنگ»
پینوشت: دربارهی تِنِرِه در ویکیپدیا بخوانید.
+ «بُرِش» از آلبوم «اشتباه خوب» اثر «بهرام نورائی» شدیداً توصیه میشود.
۰۵
اسفند
تبر را محکم تر بکوب
بزن قطع کن
شاخ و برگ
تنه ولی
کُنده را نه
تهش بگذار چیزی برایم
دودی ازش بلند شود لااقل
آرام
میسوزد
خیالت راحت
«ژرف آژنگ»
۰۳
اسفند
در مورد تیتر بگم که جناس تام هستش وگرنه بیکار نیستم تکرار کنم :|
الان که دارم این متن رو مینویسم همزمان دارم خودمو سانسور میکنم که مبادا به سرعت بینظیر اینترنت و همچنین نحوهی خدمترسانی(ایهام) اپراتورهامون از گل نازکتر بگم. آخه لامصبا هفتادودو ساعت اختلال یعنی چی؟؟ برای چی؟؟ مگه جنگه؟؟
نوشتن با گوشی هم بالاخره حس خودشو داره آقو.
فقط به اندازهی دو مصراع حرف حساب دارم که اونم صددرصد نامفهومه درحالیکه صددرصد مفهومیه!
درد راک نیا
نود بو نیا
خوش باشید و دنیا به کام.
+ پاسبان راه راست باشیم؛ سوگواری محض یادآوریست...
۰۱
اسفند
شبهایم میگذرند و من
«در حسرت ماه»
در انتظار پایانی
بر آغاز این «شب تار»
پس کجاست
آن «پایان شب سیاه»
«ژرف آژنگ»
پینوشت: در شعر از علامت گیومه («») برای نمایش آرایهی تضمین استفاده شده است.
۳۰
بهمن
امروز داشتم توی یکی از برنامههای اجتماعی توی تایملاینم گشت میزدم که رسیدم به هشت ماه پیش...
یادش به خیر دوران زیبایی بود. گرچه بیشتر یه سراب بود و شاید هم یک گرداب. هر چه بود گذشت. حالا چند شعر به جا مانده که در زیر یکی از آنها را میخوانید:
تنها که میشوم این شبها
سوی تو میآیم
سوی دریا
در خیالم با قایقی
از جنس یک رؤیای خیس
پارو میزنم به شوق تو
دل را میزنم به دریا
از ذوق دیدنت هم
میکشم یک فریاد
فریادی از ته دل
به بلندی یک پرواز
«ژرف آژنگ»
۲۸
بهمن
شوریِ شوریدگیام
از دستم برفته بر باد
در عوض تلخم
وقتی شیرین نیست
آنچه عوض دارد
گله ندارد
«ژرف آژنگ»
۲۵
بهمن
بیهوده شدهام
مانند زحمت آشپزیام که
سیبزمینیهایش را
ناخنک میزنند نزدیکانش
«ژرف آژنگ»