۲۸ فروردين
سلام به بزرگواری که میخونه و از روی خساست نظر نمیذاره :)
به کسی برمیخوره بخوره مهم نیست چون خسته شدم از توقع نداشتن از دیگران.
روز خوبی داشتم با «تنفس» کلی راه رفتیم فقط امیدوارم هرچه زودتر از فاز خستگیش بیاد بیرون و زندگیش همیشه همونجوری باشه که خودش دوست داره و احساس میکنه خوشحال و خوشبخته. انشاءالله...
حاصل درگیری قلب و مغزم، امروز این بود:
شخم بزن
خاک غمگرفتهی دلم را
در عوضش
گل هدیه میدهم به تو
«ژرف آژنگ»
اگه زشتم، اگه بیادبم، اگه پرمدعام، اگه هر کوفت دیگه به خودم مربوطه باشه؟؟؟ بسه هرچی جواب دادم به هرچی آدم دکاننشُسته...
#ارتباط_مستقیم_زلف_تو_با_زندگانی_من
صابر ۱۵۸
۲۳ فروردين
جاری شو
سوی سکون خیال من و
اضطراب دستهای خالی سرد سوزان در تب
گاهی نیز
لحظه لحظهی جنون عقلمندانهی نداشتن داشتنت
پیچ و تابش میدهم آری
تا شود شاید شبیه گردش هوهوی باد لابهلای گیسوی تو
نکند حتی یکبار قیچی بزنی
بند بند دلم را
زلفت زنجیر زندگانیست مرا
«ژرف آژنگ»
بیربطنوشت: با گذشت زمان، هیچی درست نمیشه. همهش چرته باو (!) همونطور که هی گفتن بزرگ میشی یادت میره، ما هم بزرگ شدیم و یادمون موند و این یادمون داد «واقعیت همیشه خلاف گفتههاشون خواهد بود» 😢😢😢
پینوشت: دلم لک زده یه بار با رایانهی عزیزتر از گوشی متن بنگارم :|
متمم: جدیداً مثل قدیمام شدم 😱😕😶😉😏😂😒
۱۷ فروردين
ینی عنوان با لب و دهن آدم بازی میکنه نه؟ خیلی خودشیفتهم نه؟ :|
میدان جنگی بسی
کمانْابرو!
زلفْخنجر!
تیرْمژگان!
اندکی رحم نما
این هم پرچم سفید
«ژرف آژنگ»
#حبس_ابدی
صابر ۱۵۶
۲۸ اسفند
حکم آن به ازای
هر دلی که دزدیده شد
یک ساعت حبس
تو الان باید
در حبس ابد میبودی!
#عوارضی
صابر ۱۶۵
۲۷ اسفند
عوارض جادهی منتهی به تو
جان است
من که مُردم
پس چرا نرسیدم؟!
«ژرف آژنگ»
#ناتنهایی
صابر ۱۲۷
۲۶ اسفند
ثانیهها میگذرند خواه و ناخواه
عمر من است میبرند آنها
گرچه ندارم کسی تا که بگویم
عاشقت هستم ای گل زیبا
ولی کسی هست که هر دم
نمیگذارد بمانم تک و تنها
«ژرف آژنگ»
پینوشت: میدونم این شعر از عروض هیچ بویی نبرده :|