#واقعیت_ساختگی
صابر ۱۶۸
۰۵ خرداد
همهی اینا رو فقط محض گفتن نمیگم [میخوام عمل هم همراهش باشه]
و هیچ چیز دیگهای مهم نیست
...
خیلی نزدیک مهم نیست چقدر
از قلبامون که نزدیکتر نمیتونه باشه! ♥♥♥
واسه تو: همونی که نیستی و باید باشی...
#غم_تنهایی_خر_است
پینوشت: خاکستری که بر باطن است، بر ظاهر هم نشست...
عنوان برگرفته از: Metallica - Turn the Page
اونی که توی آزمون ورودی تیزهوشان دورهی راهنمایی شرکت کرد ولی وضعیتش غایب رد شد،
اونی که ساعت هشت شب توی پارک با کلاه لبهدار گنجیشک روی چشمش رید،
اونی که روز سیزده بدر گفت چه نسیمی و یه گردباد کوچیک برپا شد و دوتا چادر همسایش رو به فنا داد،
با «من» فرقی ندارن. فقط مدلشون عوض شده...
با این حال،
دنیای من دنیای کوچیکیست من لذتم قدّ یه بارونه
حظ میکنم وقتی که میبینم عطر گلی پیچیده تو خونه
اسم من رو گذاشتن صابر. ببین چی شده که صبر منم تموم میشه!
پینوشت: داستانی بر اساس واقعیت.
پینوشت²: شعر برگرفته از ترانهی حال سهراب اثر سعید مدرس
عنوان، یه استفهام انکاری بود. ینی کلاً هیشکی با من نیست :)
یه دوست غریبهای سه شب پیش بهم گفت:«تو از زجر کشیدن لذت میبری». این در حالی بود که ایشون فقط یه روز و نصفی بود که با من آشنا شده بود. دیگه انقدر تابلو شدم که طرف از دور هم میبینه میگه:«عه این اسکل زجرکشَ رو ببین»!
یه سری یه کمپین راه انداخته بودیم سخنبزرگان رو جمع میکردیم مثل اونی که توی این پست نوشته بودم. یکی از جملههایی که #تنفس بهم گفت و خیلی باهاش حال کردم این بود:«از حرف زدن بدم نمیاد ها. از زرررررر بدم میاد حتی یه کلمه».
خودمم توی جوب هستم [کنایه از در جریان بودن] که دارم از شاخهای به شاخهی دیگه خرپرش میزنم ولی دیگه چه کنم.
شاید رفتم [که بمیرم]...
مزخرفنوشت: دوست عزیزی که دنبال میکنی، توقع دنبال شدن داری و اگه دنبال نشدی منو آنفالو میکنی از همین تریبون اعلام میکنم: BK :) دنبال کردن زوری نیست. یاد بگیر درک کنی هر قابلیتی رو به چه دلیلی میذارن توی یه سیستم.